شعر
پاتوق من تو
سلام غریبه...
نگارش در تاريخ پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:, توسط سید اکبر

وقتی دل از نبود تو دلگیر می شود
بی طاغت از زمان وزمین سیر می شود
زل می زنم به شیشه ساعت بدون پلک
انگار پای عقربه زنجیر می شود
اشکم به روی نامه وپاکت نمی چکد
گویی کویر دیده وتبخیر می شود
در لا به لای لرزش حیران سایه ها
بد جور رنگ فاصله تفسیر می شود
من اشک می شوم وتو هم آه می شوی
با اشک وآه خانه نفس گیر می شود
در عصر پول وصنعت پر ادعای شهر
ابراز عشق باعث تحقیر می شود
در امتداد جاده بی رحم زندگی
عاشق کشی چو درد فراگیر می شود
ای بی خبر از این شب پر التهاب من
وقتی که مرگ یک شبه تدبیر می شود
من می روم وزیر لحد خاک می خورم
بی شک برای بوسه کمی دیر می شود

 

 

یعنی میشه که ما دو تا یه روزی به هم برسیم؟

مهم فقط رسیدنه ، حتی اگه کم برسیم

 یعنی میشه خوشی بیاد دور ما توری بکشه؟

به آرزوهاش برسه هر کی که دوری بکشه؟

 یعنی میشه شب بشینم دست روی موهات بکشم؟

کاشکی بدونی چقـَدَرباید مکافات بکشم

 یعنی میشه که شونه هات فقط پناه من باشه؟

چرا تا حالا نشده ، شاید گناه من باشه

 یعنی میشه که دستامون با هم مثه یه رشته شه؟

هر کی برای اون یکی درست مثه فرشته شه

 یعنی میشه با هم واسه خوشبختی زحمت بکشیم؟

یه خواب راحت بکنیم ، یه آه راحت بکشیم

 یعنی میشه بازم بگی دیوونتم من ، دیوونت؟

دوباره عاشقم بشه اون دل مثل رودخونت

 یعنی میشه با هم باشیم من و خدامون و خودت؟

درست مثه تولدم ، درست مثه تولدت

 یعنی میشه که جای من فقط روی چشات باشه؟

تکیه کلام تو بازم ، من میمیرم برات باشه؟

 یعنی میشه فقط یه بار خدا به ما نگا کنه؟

میگی نمیشه ولی من ، همش میگم خدا کنه

 یعنی میشه تو دفترش یه لحظه اسم ما باشه؟

یه چیزی بشکنه فقط  ، اونم طلسم ما باشه


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: